جدول جو
جدول جو

معنی تب سنج - جستجوی لغت در جدول جو

تب سنج
آلتی که مقدار تب بیمار را بر اساس زیادت و نقصان حرارت بدن معین کند، حرارت سنج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب سنج
تصویر آب سنج
وسیله ای جهت اندازه گیری وزن مایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سنج
تصویر آب سنج
آلتی برای اندازه گیری وزن مخصوص مایعات، هیدرومتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تف سنج
تصویر تف سنج
پیرومتر، دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت شدید، آذرسنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادب سنج
تصویر ادب سنج
ادب آموز معلم ادب، شاگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم سنج
تصویر دم سنج
آلت جهت اندازه گیری قوه تنفس ریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاب سنج
تصویر شتاب سنج
آکسلراتومتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیب سنج
تصویر شیب سنج
اکلیمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پی سنج
تصویر پی سنج
عصب سنج، چکش گونه ای که طبیبان بر زانوی بیماران میزنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم سنج
تصویر نم سنج
میزان الرطوبه، رطوبت سنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب سنگ
تصویر آب سنگ
آبزن، ظرف بزرگ فلزی، چینی یا سفالی که در آن بدن خود را شستشو دهند، حوض کوچک، وان، آب شنگ، آب سنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبر سنج
تصویر صبر سنج
شکیب سنج آنکه شکیبایی دیگری را بیازماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرب سنج
تصویر طرب سنج
آن که طرب را سنجد و آزمایش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم سنج
تصویر غم سنج
مبتلا به غم، غمدیده، غمزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب سنگ
تصویر لب سنگ
خاموش، ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم سنج
تصویر نم سنج
میزان الرطوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب سنگ
تصویر لب سنگ
((لَ. سَ))
ساکت، خاموش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غم سنج
تصویر غم سنج
غمگین، غم دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم سنج
تصویر دم سنج
آلت برای اندازه گیری قوۀ تنفس ریه یا اندازه گرفتن گنجایش شش ها، دستگاهی که با آن حجم هوای شش ها اندازه گیری می شود، اسپیرومتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبسنج
تصویر آبسنج
آبزن آبسنگ آبشنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوسنج
تصویر بوسنج
پارسی تازی شده پوشنگ از شهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبغنج
تصویر تبغنج
بسیار کرشمه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسنج
تصویر بسنج
خشکی پوست صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسنج
تصویر بسنج
((بِ سَ))
کک و مک، خشکی و لکه ای که روی صورت انسان پیدا شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسنج
تصویر بسنج
خشکی پوست صورت، لکه ای که در چهرۀ انسان پیدا می شود، کک مک، کلف
فرهنگ فارسی عمید